حضرت امام خمینی(ره) به‌عنوان بنیان‌گذار انقلاب اسلامی علاوه بر داشتن شخصیت برجسته سیاسی و اجتماعی، در زندگی فردی خود و در برخورد با اعضای خانواده نیز الگویی کم‌نظیر بودند.

به گزارش زندگی بهتر، دهه مبارک فجر یادآور خاطرات شیرین ملتی است که برای استقلال و آزادی خود، به رهبری مردی الهی به پا خاستند و دودمان رژیم سلطنتی را  از ریشه برکندند.

رهبری پیامبرگونه حضرت امام(ره) در سال‌های مبارزه و پس از پیروزی انقلاب اسلامی مایه امیدواری ملت ایران بلکه امت‌های مسلمان و آزادی‌خواه جهان شد.

بدون شک شخصیت تأثیرگذار حضرت امام(ره) نه تنها در بُعد اجتماعی و سیاسی، بلکه در بُعد زندگی فردی و سبک برخورد ایشان با خانواده و اطرافیان می‌تواند الگوی بسیار خوبی برای در پیش گرفتن یک زندگی سعادت‌مندانه باشد.

در این گزارش روایت‌‌هایی از زبان نزدیکان حضرت امام(ره) درباره نحوه برخورد ایشان با اعضای خانواده آورده می‌شود.


نامه محبت‌آمیز امام به همسرش

همسر عزیزم؛ تصدقت شوم؛ الهی قربانت بروم؛ در این مدتی که مبتلا به جدایی از آن نور چشم عزیز و قوت قلبم گردیدم، متذکر شما هستم و صورت زیبایت در آیینه‌ قلبم منقوش است. عزیزم؛ امیدوارم خداوند شما را به سلامت و خوش در پناه خودش حفظ کند.

[حال] من با هر شدتی باشد می‌گذرد ولی بحمدالله تاکنون هر چه پیش آمده، خوش بوده. الآن در شهر زیبای بیروت هستم. حقیقتاَ جای شما خالی است. فقط برای تماشای شهر و دریا، خیلی منظره‌ خوش دارد. صد حیف که محبوب عزیزم، همراهم نیست که این منظره‌ عالی به دل بچسبد. به هر حال امشب، شب دوم است که منتظر کشتی هستیم. از قرار معلوم و معروف یک کشتی فردا حرکت می‌کند خیلی سفر خوبی است. جای شما خیلی خیلی خالی است. دلم برای پسرت قدری تنگ شده. ایام عمر و عزت مستدام، تصدقت؛ قربانت روح‌الله، التماس دعا، حال خوشی دست داد بنده رو هم دعا کنید.


رضایت مادر را جلب کنید

هر وقت برای امام حادثه‌ای مانند بیماری پیش می‌آمد، نزدیکان را فرامی‌خواندند و سفارش مادرمان را می‌کردند. از سختی‌‌ها و مشقاتی که مادرمان کشیده بود، صحبت می‌کردند و می‌گفتند:‌ باید رضایت مادرتان را جلب کنید. روزهای آخر عمر، مرا خواستند و باز سفارش مادرم را کردند و گفتند: مادرت به جز خدا کسی ندارد، مبادا بر خلاف میلش کاری انجام دهی.

راوی: حجت‌الاسلام والمسلمین مرحوم سید احمد خمینی


مرا دل‌نگران کردی!

فرانسه که بودیم، یک روز خانم به منزل یکی از فامیل‌هایشان به مهمانی رفتند. موقع برگشتن، دو ساعت از وقتی که به امام گفته بودند که برمی‌گردند، دیرتر شده بود. آقا که همه کارهایشان را با ساعت و دقیقه تنظیم می‌کردند، سه بار از اتاق به آشپزخانه آمدند و پرسیدند: "خانم نیامدند؟"

دفعه سوم گفتند: "نگران شدم، شما نمی‌توانید وسیله‌ای پیدا کنید که تماس بگیریم؟" تا این که خانم آمدند. آن وقت با یک محبت خاصی روبه‌روی خانم نشستند و فقط گفتند: "مرا دل‌نگران کردی."

راوی: خانم مرضیه حدید‌چی


چای‌ریزی امام(ره)

برای فرزندانشان،‌ خصوصاً فرزندان بزرگشان احترام خاصی قائل بودند و بسیار خوش و با متانت رفتار می‌کردند.گاهی به بهانه‌ای، بدون آنکه چیزی بگویند، به آشپزخانه می‌رفتند و برای ما چای می‌ریختند. البته ما از این رفتار امام احساس شرمندگی می‌کردیم.

راوی: خانم عاطفه اشراقی(نوه امام)


محبت یکسان

با همه افراد خانواده بسیار گرم و مهربان بودند و در عین این‌که به خاطر جذبه‌ای که داشتند، همه ما حساب می‌بردیم ولی در همان حال، خیلی با پدر گرم و مهربان و صمیمی بودیم.

امام همه اولادشان را به یک نظر نگاه می‌کردند و به همه به یک اندازه محبت داشتند، به‌طوری‌که بعد از گذشت سال‌‌ها ما نمی‌دانستیم که امام کدام فرزندشان را بیشتر دوست دارند.

راوی: خانم فریده مصطفوی(دختر امام)


مثل دو تا رفیق

وقتی پهلوی آقا بودیم، خیلی احساس راحتی می‌کردیم و خیلی رابطه خوبی داشتیم. حالت امام، پدر بزرگ و همه چیز را می‌گذاشتیم کنار و مثل دو تا رفیق بودیم. جذبه به جای خود،‌ دوستی‌هایمان، حرف‌هایی را که با ایشان می‌زدیم خیلی صمیمانه بود. نصیحت می‌کردند، اما نه مثل بقیه پدربزرگ‌‌ها و بزرگ‌ترها. جوری نصیحت می‌کردند که احساس نمی‌کردیم. وقتی شب می‌رفتیم و روی آن فکر می‌کردیم، می‌فهمیدیم امام دارند راه را به ما نشان می‌دهند.

راوی:  خانم لیلی بروجردی(نوه امام)


اقامه نماز اول وقت فرزندان

راجع به بچه‌‌ها بسیار سفارش می‌کردند. نسبت به این که فرزندانشان نمازهای خود را در اول وقت به جا بیاورند، بسیار حساس بودند.

از دیگر مسائلی که آقای برای آن اهمیت قایل بودند، درس و تحصیل بچه‌‌ها بود و به هیچ وجه نمی‌پسندیدند که بچه‌‌ها در طول سال تحصیلی وقت خود را به بازی‌گوشی و بطالت بگذرانند. همیشه از وضعیت درسی نوه‌‌ها و نتیجه‌‌های خود جویا می‌شدند.

راوی: خانم زهرا اشراقی (نوه امام)


اهمیت تربیت بچه‌‌ها

نقش مادر را در خانه خیلی تعیین‌کننده می‌دانستند و به تربیت بچه‌‌ها خیلی اهمیت می‌دادند. گاهی که ما شوخی می‌کردیم و می‌گفتیم: "پس زن باید همیشه در خانه بماند؟" می‌گفتند: "شما خانه را دست کم نگیرید، تربیت بچه‌‌ها کم نیست. اگر کسی بتواند یک نفر را تربیت کند، خدمت بزرگی به جامعه کرده است."

معتقد بود که تربیت فرزند از مرد برنمی‌آید و این کار دقیقاً به زن بستگی دارد، چون عاطفه زن بیشتر است و قوام خانواده هم باید بر اساس محبت و عاطفه باشد.


تربیت عملی

در منزل با بچه‌‌ها خیلی مهربان و صمیمی بودند و کلاً محیط خانواده ما پر از رفاقت و صمیمیت بود. البته در عین حال خیلی قاطع و جدی بودند. به ما تفهیم کرده بودند که اگر چیزی مخالف میلشان باشد، نباید آن را انجام دهیم و ما هم انجام نمی‌دادیم.

 البته ایشان هم نسبت به فروعات، ما را آزاد می‌گذاشتند، خیلی سخت نمی‌گرفتند. ولی راجع به اصول که خیلی به آنها مقید بودند، هیچ کس قدرت مخالفت نداشت. همیشه ما را مقید می‌کردند که معصیت نکنیم و مؤدب به آداب اسلامی باشیم.

راوی: خانم فریده مصطفوی(دختر امام)


خواب را بر بچه تلخ نکن

اصلاً برنامه‌‌شان بر بیدار کردن صبح نبود، یعنی اگر خدمت ایشان می‌خوابیدیم، چه نماز شب و چه نماز صبح را چنان آرام می‌خواندند که ما اصلاً بیدار نشویم. هیچ وقت برای نماز کسی را بیدار نمی‌کردند، مگر کسی می‌سپرد.
خانواده شوهرم، برنامه‌‌شان این بود که صبح بچه را بیدار کنند و همسرم صبح‌‌ها دخترم را که مکلف شده بود، بیدار می‌کرد. امام وقتی از ماجرا باخبر شدند، برای همسرم پیغام فرستادند که خواب را بر بچه تلخ نکن.
این کلام، آن‌چنان مؤثر افتاد و اثر عمیق بر روح و جان دخترمان بر جای گذاشت که بعد از آن خودش سفارش می‌کرد که برای اقامه نماز صبح به موقع بیدارش کنیم.

راوی: خانم زهرا مصطفوی (دختر امام)


استقلال مالی فرزندان

به استقلال مالی فرزندان اهمیت می‌دادند. از این رو به بچه‌‌ها پول توجیبی می‌دادند و بچه‌‌ها در خرج کردن پول خود آزاد بودند. روزی گل سری خریدم که به شکل حیوانی بود و آقا وقتی آن را دیدند،‌گرفتند و گفتند برو گل سری بخر که به شکل گل باشد.

راوی: خانم صدیقه مصطفوی(دخترامام)


گناه ممنوع!

مقید بودند از بچگی حجاب شرعی‌مان را حفظ کنیم. در منزل حق انجام هیچ گونه گناهی از جمله غیبت، دروغ، بی‌احترامی به بزرگ‌تر و توهین به مسلمانان را نداشتیم، خصوصاً روی گناه توهین به مسلمان حساسیت زیادی داشتند.

همیشه تأکید می‌کردند که بندگان خدا هیچ امتیازی جز از نظر تقوا و پرهیزکاری بر هم ندارند و این مسأله را از بچگی به ما گوشزد می‌کردند. همیشه می‌گفتند: "بین شما و کارگری که در منزل کار می‌کند، هیچ فرقی نیست."

راوی: خانم فریده مصطفوی(دختر امام)