رسالت رسانه به عنوان وسیله ارتباط جمعی و فرامکانی تأثیرگذاری بر فکر و اندیشه ملّت‌هاست.

چکیده
رسالت رسانه به عنوان وسیله ارتباط جمعی و فرامکانی تأثیرگذاری بر فکر و اندیشهملّت‌هاست. جهان غرب که اصلیترین رقیب در برابر اسلام است، با استفاده ابزاری از رسانه‌هایی مانند ماهواره به عنوان اسلحه‌ای مخفی، در صدد ضربه زدن به جامعه اسلامی و پیشبرد اهداف استعماری خویش است و از این طریق، ذهن و عقیده دیگران را برای پذیرفتن اندیشه و عقیده خویش آماده و مهیّا کرده است و با استحاله فرهنگی، الگوهای خویش را جایگزین فرهنگ بومی ملّت‌ها می‌کند. البتّه منظور از جهان غرب، جهت و موقعیّت جغرافیایی نیست، بلکه منظور، تفکّر و نوع رفتار استعماری و مخرّب نسبت به ملّت‌هاست که منشاء آن از سوی جهان غرب پایه‌ریزی شده ‌است.
 

هدف اصلی از این اقدامات، در سلطه خویش نگاه داشتن ملّت‌ها و سروری و رهبری بر جهان است. دین مبین اسلام به عنوان آخرین و کامل‌ترین دین الهی، دستور‌العمل‌هایی دارد که با انجام آن‌ها و رعایت حدود الهی، می‌توان بر دسیسه‌های شیطانی پیروز گشت. غلبه بر هجمه فرهنگی غرب نیز از این موارد مستثنی نیست. این مقاله در صدد شناساندن هجمه‌های این تفکّر غربی است که از طریق شبکه‌های ماهواره‌ای بر پیکره ملّت‌هایی وارد می‌شود که در تقابل فکری و رفتاری با آن‌ها هستند. برای تبیین این هجمه‌ها و مصونیّت از آسیب‌های ناشی از آن، به سفارش پیامبر اکرم (ص)، به «ثقلین» چنگ زده‌ایم و به قرآن کریم و احادیث نورانی اهل‌بیت (ع) متمسّک شده‌ایم. 
کلیدواژگان
گونه‌شناسی، تهاجم، رسانه، ماهواره، فرهنگ، قرآن، حدیث
 

هر چیزی که در این عالم ارزش بیشتری داشته باشد، با خطرات بیشتری هم مواجه می‌شود. در امور اجتماعی نیز همین طور است، اگر پدیده ارزشمندی در اجتماع رخ دهد که تأثیری مهمّ در جامعه داشته باشد، دشمنان با آن به مقابله برمی‌خیزند و در صدد نابودی آن برمی‌آیند (ر. ک؛ مصباح یزدی، 1381: 114). جامعه اسلامی که از نهاد دین شریف اسلام برخاسته است و روح آن با اندیشه‌های ناب محمّدی (ص) گره خورده، به دلیل برخورداری از ارزش‌های فطری، همواره در معرض خطرات دشمن بوده ‌است و لازم است در حالت آماده باش قرار گیرد. 
علاوه ‌بر اینکه جامعه اسلامی گاهی در برابر آماج گلوله‌های بارز و ظاهری دشمن قرار می‌گیرد، امروزه دشمن از سلاح پنهان و ویرانگر دیگری برای تهدید ملّت اسلامی بهره می‌گیرد و آن «استحاله فرهنگی» است که در مقام عملیّاتی از آن به «جنگ فرهنگی» یا «جنگ نرم» تعبیر می‌شود. حال مسئله اینست که دشمنان اسلام از طریق شبکه‌های ماهواره‌ای به‌عنوان یکی از انواع رسانه، برای تغییر در فرهنگ اسلامی، چگونه دست به این تهدید‌ها می‌زند و جامعه اسلامی به منظور مصونیّت در برابر این تهدید‌ها، چگونه از فرمان‌های الهی در قرآن کریم و مبیّن آنکه کلام ناب و تقریر اهل ‌بیت معصومین (ع) است، بهره می‌جوید؟
 
مفهوم‌شناسی رسانه
در حال حاضر مردم با نسل تازه‌ای از فنون ارتباطی روبه‌رو هستند. تکنیک‌هایی که نسبت به ابزارهای قدیمی ساده‌تر و کم‌هزینه‌تر هستند و در عین حال، جذّابیّت خاصّی را برای مخاطبان خود دارند. ابزارهای ارتباطی وسیله‌های مفید و در عین حال، خطرناک هستند که باید به نحوه استفاده از آن‌ها توجّه کرد. می‌توان این ابزار‌ها را به چاقویی تشبیه کرد که از یک سو، وسیله‌ای مهمّ و مفید برای استفاده در امور آشپزی و آشپزخانه است و از سوی دیگر، ممکن است وسیله قتل یک انسان باشد. هر وسیله ارتباط جمعی و فرامکانی را که انتقال‌دهنده پیامی مهم در حوزه افکار، فرهنگ‌ها، اعتقاد‌ها، سیاست‌ها و مواردی از این دست باشد، «رسانه» گویند. امروزه وسائل مصداق این تعریف، «روزنامه‌ها، مجلاّت، مطبوعات، رادیو، تلویزیون، ماهواره، اینترنت، لوح‌های فشرده، ویدئو و...» است.
 
تعریف فرهنگ و تهاجم فرهنگی
واژه «فرهنگ» در بطن گفتگوی عامیانه جامعه، به دسترنج بلندپایه ادبیّات، هنر، دین، علم، ذهن و غیره گفته می‌شود، امّا تعریف‌های متعدّدی در این باب از سوی فلاسفه و ادیبان ارائه شده است که در این مقاله برای روشن شدن مفهوم فرهنگ از تعریف یک فیلسوف اسلامی و یک ادیب ایرانی بهره جسته‌ایم. علاّمه جعفری در تعریف فرهنگ آورده است: «فرهنگ عبارت است از کیفیّت یا شیوه‌های بایسته برای آن دسته از فعّالیّت مادّی و معنوی انسان که مستند به طرز تعقّل و احساسات تصعید شده آنان در حیات معقول تکاملی باشد. این مفهوم را محمّدعلی اسلامی ندوشن چنین تعریف کرده است: فرهنگ حاصل و نتیجه کردارهای نجیبانه و تعالی‌بخش انسان است و به او امکان می‌دهد تا در عالمی بر‌تر از عالم غریزه زندگی کند» (تقی‌پور، 1388: 20).
 
با اینکه علاّمه جعفری دیدی فلسفی به فرهنگ دارند و آقای اسلامی ندوشن از منظر ادبیّات به آن نگریسته است، با نگاهی دقیق به این تعریف‌ها، نزدیکی و هم‌پوشانی آن‌ها دیده می‌شود، چراکه تنها عبارات مترادف جای خود را به یکدیگر داده‌اند. به عنوان مثال، علاّمه جعفری از عبارت ««تصعید شده» استفاده کرده و آقای اسلامی ندوشن از عبارت «تعالی‌بخش» بهره جسته است. در تعریف علاّمه «عقل سلیم»‌‌ همان «مدلول کردارهای نجیبانه» در تعریف اسلامی ندوشن است. علاّمه تعبیر «حیات معقول تکاملی» و اسلامی ندوشن تعبیر «عالمی بر‌تر از غریزه» را به کار برده است.
 
فرهنگ هر جامعه به دلیل متفاوت بودن فعّالیّت‌ها و هنجارهای اجتماعی‌ خود با دیگر جوامع، خاصِّ خود آنجامعه است و با فرهنگ‌های دیگر متفاوت است. حال اگر سران یک جامعه بخواهند به هر دلیلی دست به تغییر مناسبات جامعه‌ای دیگر زنند، اوّلین نقشه‌ای که به ذهن ایشان می‌آید، تغییر فرهنگ آنجامعه است، چراکه استعمارگران بهترین راه نفوذ در کشور‌ها را، نفوذ در فرهنگ آن‌ها می‌دانند. برای تحقّق این امر، آن‌ها الگوهای مورد پسند خود را ارزش‌های مترقّی جلوه می‌دهند و جایگزین معیارهای بومی و فطری دیگر ملّت‌ها می‌سازند تا از این طریق بی‌هیچ دغدغه‌ای از آینده منافع خود در آن کشور‌ها مطمئن باشند.
 
وقتی صحبت از نفوذ به فرهنگ پیش می‌آید، روشن است که با این کار در صدد وارد کردن هجمه به آن هستند. بنابراین، تغییر شناخت نسبت به ارزش‌هایی که افراد جامعه به آن‌ها پایبندند و تبدیل در رفتار فردی و جمعی آن‌ها به خاطر رسیدن به اهداف سودجویانه به وسیله فرهنگ دیگر را می‌توان «هجمه فرهنگی» نامید. به بیان دیگر، کارکرد فرهنگ غالب در راستای تحمیل ارزش‌های خود با استفاده از قدرت بر‌تر فرهنگی دیگر را «تهاجم فرهنگی» گویند (ر. ک؛ مصباح یزدی، 1381: 71).
 
گونه‌شناسی تهاجم ماهواره
مسلّم است که جهان غرب برای تسلّط بر ممالک و نفوذ در آن‌ها نمی‌تواند مانند دوره‌های گذشته از وسائل کشتار جمعی و ابزار نظامی استفاده کند، بلکه باید اقدام‌های جدید و نوینی در راستای نیل به اهداف خود در نظر بگیرد و زمینه اسارت کامل فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی کشور‌ها را فراهم می‌کند. همان‌گونه که قبلاً اشاره شد، یکی از ابزارهای این جنگ نرم که فرهنگ ملّت‌ها را نشانه گرفته، «ماهواره» است؛ ابزاری که تقریباً دارای بیشترین نفوذ فرهنگی است و آسیب‌های جبران‌ناپذیری به جوامع وارد می‌کند.
 
به طور کلّی، وارد کردن هجمه فرهنگی به دو دسته عمده تقسیم می‌شوند: 1ـ ایجاد تشکیک و تزلزل در اعتقادات (حمله به ارزش‌ها). 2ـ اشاعه فرهنگ غربی (جایگزینی الگوهای غلط).
 
در این جنگ به اصطلاح «نرم»، غرب بعد از ایجاد تشکیک و در پی آن ایجاد تزلزل در عقاید ملّت‌ها، به دنبال بی‌هویّت کردن ملّت‌های مسلمان از فرهنگ ملّی ـ مذهبی است. بدین ترتیب با ترویج فرهنگ خود، استحاله فرهنگی صورت داده، الگوهای خود را جایگزین ارزش‌های آن‌ها می‌کند. هجمه فرهنگی ماهواره نیز از این دسته‌بندی کلّی بی‌بهره نیست و برای وارد ساختن اثرهای تخریبی به وسیله ماهواره نیز به همین گونه عمل می‌شود.
 
به عنوان مثال، برژینسکی، مشاور اسبق امنیّت ملّی کاخ سفید و از طرّاحان و هدایت‌گران پروژه فروپاشی شوروی سابق، می‌گوید: «ما نه روی قدرت سیاسی و نه روی قدرت نظامی و اقتصادی تکیه کردیم. ما از طریق فرهنگ و استفاده مؤثّر از رسانه‌ها توانستیم به این هدف برسیم، رسانه‌هایی که به صورت هدفمند و متمرکز برای نفوذ به درون شوروی به راه انداخته شد» (دزفولی، 1385: 168).
 
ایجاد تشکیک و تزلزل در اعتقادات
دشمن همواره سعی در ایجاد تشکیک در اذهان عمومی دارد و این کار را با هدف حمله به ارزش‌ها و القاء فرهنگ خود انجام می‌دهد. اگر عقائد و اصول در ذهن کسی متزلزل شود و دیگر به باورهای خود اطمینان نداشته باشد، آنجاست که می‌توان گفت خطرناک‌ترین تهدید‌ها شامل حال او می‌شود. دراین یورش، مردم در سایه تبلیغات دشمن، داشته‌های خود را بی‌ارزش پنداشته، سراپا شیفته فرهنگ بیگانه می‌شوند و از ارزش‌های دینی خود کاملاً تهی می‌گردند. پس از اینکه یک فرد مسلمان از نظر فرهنگی مسخ و در گرداب استحاله غرق شد، شهادت‌طلبی، آزادی‌خواهی، ایثار و فداکاری، عدالت‌محوری، جهاد، حجّ ابراهیمی و امر به معروف و نهی از منکر دیگر در نظر وی رنگ و بویی نخواهد داشت (ر. ک؛ تقی‌پور، 1388: 93ـ91).
 
استعمارگران برای اینکه جامعه ما را از عمل به مسائل ارزشی بومی بازدارند، یعنی از رفتاری که به نفع مستکبران نیست جلوگیری کنند، چنین دسیسه‌هایی را به‌کار می‌گیرند و برای اینکه اصول و ارزش‌ها جدّی گرفته نشود، تبلیغات سوء می‌کنند (ر. ک؛ مصباح یزدی، 1388: 98ـ86).
 
این روش که نام تکنیک اقناع و متقاعدسازی را می‌توان روی آن گذاشت، با ایجاد تغییرهایی در عواطف و احساسات مردم، بر رفتار دینی آن‌ها تأثیر گذاشته است و آن‌ها را با خود همراه می‌نماید. این امر ابتدا با بهره‌گیری از «تبلیغات سوء»، علیه مفاهیم دینی و ارزش‌های اسلامی به مبارزه می‌پردازد، در نتیجه، انسان‌ها را ضعیف و عاجز نشان می‌دهد. این دستگاه با ارائه اخبار و اطّلاعات متناقض و شبهه‌برانگیز که اغلب نادرست هستند، بر آن است تا در هنجارهای مذهبی تزلزل ایجاد کند، سپس دست به «ترویج خرافات و عرفان‌های دروغین و گسترش بدعت‌ها» زده، به تخریب بنیان‌های فکری و مذهبی روی می‌آورد.
 
در این راستا، از «تمسخر و استهزاءِ» گروه‌ها و حزب‌هایی که دنباله‌روِ ارزش‌های اسلامی هستند، فروگذار نمی‌کند و سعی در مخدوش کردن چهره شخص اوّل دین، حضرت رسول اکرم (ص) و امامان (ع) و اماکن مذهبی و شعائر دین اسلام دارند. همان‌گونه که کافران صدر اسلام نیز با تبلیغات سوء، تهمت، استهزاء و اهانت به پیامبر (ص) و نسبت دادن ساحر، دروغگو و مجنون به ایشان در صدد ایجاد شکّ و شبهه در میان پیروان ایشان بودند تا به زعم خود بتوانند از فعّالیّت‌های تبلیغی ایشان جلوگیری کنند. نمونه‌ای از این‌گونه تخریب را می‌توان از آیات زیر برداشت کرد:
 
ـ
﴿وَإِذَا لَقُواْ الَّذِینَ آمَنُواْ قَالُواْ آمَنَّا وَإِذَا خَلَوْاْ إِلَى شَیَاطِینِهِمْ قَالُواْ إِنَّا مَعَکْمْ إِنَّمَا نَحْنُ مُسْتَهْزِؤُونَ: و هنگامى که افراد باایمان را ملاقات مى‏کنند، مى‏گویند: ما ایمان آورده‏ایم! (ولى) هنگامى که با شیطان‌هاى خود خلوت مى‏کنند، مى‏گویند: ما با شماییم! ما فقط (آن‌ها را) مسخره مى‏کنیم! (البقره/13). 
ـ
﴿وَلَقَدِ اسْتُهْزِئَ بِرُسُلٍ مِّن قَبْلِکَ فَحَاقَ بِالَّذِینَ سَخِرُوا مِنْهُم مَّا کَانُوا بِهِ یَسْتَهْزِؤُون: (اگر تو را استهزا کنند، نگران نباش؛ زیرا) پیامبران پیش از تو را (نیز) استهزا کردند، امّا سرانجام آنچه را استهزاء مى‏کردند، دامان مسخره‏کنندگان را گرفت (و مجازات الهى آن‌ها را در هم کوبید)! (الأنعام/10 و الأنبیاء/41). 
ـ
﴿وَعَجِبُوا أَن جَاءهُم مُّنذِرٌ مِّنْهُمْ وَقَالَ الْکَافِرُونَ هَذَا سَاحِرٌ کَذَّابٌ: آن‌ها تعجّب کردند که پیامبر بیم‏دهنده‏اى از میان آنان به سویشان آمده است و کافران گفتند: این ساحر بسیار دروغگویى است! (ص/4). 
ـ
﴿کَذَلِکَ مَا أَتَى الَّذِینَ مِن قَبْلِهِم مِّن رَّسُولٍ إِلَّا قَالُوا سَاحِرٌ أَوْ مَجْنُونٌ: این گونه است که هیچ پیامبرى قبل از این‌ها به سوى قومى فرستاده نشد، مگر اینکه گفتند: او ساحر است یا دیوانه! (الذّاریّات/52). 
ـ
﴿... وَیَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ:... و می‌گویند او دیوانه است (القلم/51). 
ـ
﴿ وَقَالُواْ یَا أَیُّهَا الَّذِی نُزِّلَ عَلَیْهِ الذِّکْرُ إِنَّکَ لَمَجْنُونٌ: و گفتند: «اى کسى که «ذکر» [= قرآن‏] بر او نازل شده، مسلّماً تو دیوانه‏اى! (الحجر/6). 
به دنبال تمسخر باور‌ها و عقاید، ماهواره در واقع، سعی در «استخفاف و از بین بردن خودباوری» در جامعه است. بدین ترتیب، جامعه مورد هجوم واقع می‌شود و رفته‌رفته باور می‌کند که در برابر دشمنان هیچ است و آنگاه افکار خود را تسلیم دشمن می‌کند و اگر خودباوری و افتخار درونی از بین برود، بیگانگان به سهولت می‌توانند بر جوامع نفوذ کنند و عقاید خود را تحمیل نمایند، همچون فرعون که قرآن کریم در جریان تسلّط وی بر قوم او می‌فرماید:
﴿فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُ إِنَّهُمْ کَانُوا قَوْمًا فَاسِقِینَ: (فرعون) قوم خود را سبک شمرد، در نتیجه از او اطاعت کردند. آنان قومى فاسق بودند! (الزّخرف/54). 
 فرعون تا جایی پیش رفت تا بنا به فرمایش قرآن کریم، کم‌کم حسّ خدایی کرد و گفت من پروردگار شما هستم: ﴿فَقَالَ أَنَا رَبُّکُمُ الْأَعْلَى: و گفت: من پروردگار بر‌تر شما هستم! (النّازعات/24). 
نفی خودباوری به مرور زمان باعث می‌شود انسان ارزش‌هایی را که به آن‌ها پایبند بوده، از یاد ببرد و از حزب الله به حزب شیطان برگردد و پیرو امیال پست باشد که سبب غضب خداست. بدین ترتیب، کسی که خداوند رضایت او را فراموش کند، خود را فراموش می‌کند و کسی که خود را فراموش کند، دیگر از اشرف مخلوقات بودن غافل می‌گردد و از هسته مرکزی خویش که‌‌ همان فطرت الهی، توحیدی و کمال‌طلب است، فاصله می‌گیرد.
 
این حقیقت به روشنی در سخن امیر بیان، حضرت علی (ع)، دیده می‌شود که می‌فرماید: «مَنْ لَمْ یَعْرِفْ نَفْسَهُ بَعُدَ عَنْ سَبِیلِ النَّجَاه وَ خَبَطَ فِی الضَّلَالِ وَ الْجَهَالات: هرکس خود را نشناخت، از راه رستگاری دور گشت و در جهالت و گمراهی افتاد» (تمیمی آمدی، 1410ق.: 656). بنابراین، انسانی که به خودباوری و حفظ ارزش‌ها و قابلیّت‌های انسانی پی ‌برده باشد، هیچ‌گاه نمی‌گذارد کسی این گنج‌های گرانبهای درون او را بگیرد. کار ماهواره‌های تلویزیونی همین هویّت‌زدایی ملّی، تاریخی و اعتقادی است.
 
بدین ترتیب، ماهواره از آن ممالک می‌آید که به دلیل بهره‌مندی از امکانات بیشتر، سلطه بیشتری به جهانیان دارند تا ذهن نسل‌های نوپای کشورهای به زعم خود ضعیف را زیر رگبار فرهنگی بگیرد، آن‌ها را دچار افسرگی و نوعی خودباختگی کند و با اشاعه بی‌بند و باری و خشونت و مصرف‌گرایی و تبهکاری، قوی‌ترین مهره‌های جوامع را که جوانان هستند، سُست نماید (ر. ک؛ ستیز و تهاجم فرهنگی غرب، 1375: 59ـ49).
 
اشاعه فرهنگ غربی
معرّفی تلاش‌های مذبوحانه حاکمان ماهواره
استحاله فرهنگی در جهان اسلام به صورت عملی، از مسیر الگوسازی غلط صورت می‌گیرد. آنان با شیوه‌های تبلیغی متمرکز، الگوهای عملی ناصوابی را برای تحقّق اهداف خود ارائه می‌دهند و این الگوسازی از جهان غرب،‌‌ همان تمدّن لیبرالیستی است که در مراحل تخریب بنیان‌های فکری و عقیدتی مسلمانان، نقش بسزایی را ایفا می‌کند (ر. ک، تقی‌پور، 1388: 95). در این راستا، شبکه‌های ماهواره‌ای در صدد همراه کردن مردم با خود هستند و به همین سبب، از تبلیغات ایجابی و سخنان و مناظره‌های مجاب‌کننده استفاده می‌نمایند و برای همسو کردن مخاطبان با خود از هیچ تلاشی فروگذار نمی‌کنند. بسیاری از افرادی که به تقلید و پیروی از این شبکه‌ها پرداخته‌اند، بهانه‌ای جز همرنگ شدن با جماعت را ندارند.
 
خداوند متعال به انسان قوّه درک، اختیار و تمییز حق از باطل را اعطا و او را در گزینش راه صواب و ناصواب زندگی خود در دنیا و آخرت مختار فرموده است، همان‌گونه که در کتاب راهبر خود، قرآن، فرموده است:
﴿فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا * قَدْ أَفْلَحَ مَن زَکَّاهَا * وَقَدْ خَابَ مَن دَسَّاهَا: سپس فجور و تقوا (شرّ و خیرش) را به او الهام کرده است * که هر کس نفس خود را پاک و تزکیه کرد، رستگار شد * و آن کس که نفس خویش را با معصیت و گناه آلوده ساخته، نومید و محروم گشته است! (الشّمس/ 10ـ8)؛ ﴿إِنَّا هَدَیْنَاهُ السَّبِیلَ إِمَّا شَاکِرًا وَإِمَّا کَفُورًاً: ما راه را به او نشان دادیم، خواه شاکر باشد (و پذیرا گردد) یا ناسپاس! (الإنسان/3). 
دشمن که سعی در گرفتن قدرت تعقّل و تدبّر از انسان‌ها را دارد، در صدد آن است تا هر طرز فکری را به جای آداب و رسوم جایگزین نماید. امّا قرآن کریم که بر مبنای نیاز روز نازل شده، تقلید چشم و گوش بسته و بدون در نظرگرفتن عقل و منطق را نکوهیده است و همگان را به تدبّر فراخوانده است:
﴿أَفَلَمْ یَدَّبَّرُوا الْقَوْلَ أَمْ جَاءَهُم مَّا لَمْ یَأْتِ آبَاءَهُمُ الْأَوَّلِینَ: آیا آن‌ها در این گفتار نیندیشیدند، یا اینکه چیزى براى آنان آمده که براى نیاکانشان نیامده است؟! (المؤمنون/68)؛ ﴿أَفَلَا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَى قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا: آیا آن‌ها در قرآن تدبّر نمى‏کنند، یا بر دل‌هایشان قفل نهاده شده است؟! (محمّد/24). سرویس‌های ماهواره‌ای غرب از ترفندهای گوناگونی برای تحمیل الگوهای خود بر دیگر ممالک، به‌ویژه ممالک اسلامی، استفاده می‌کند که به مواردی از آ‌ن‌ها اشاره می‌شود. 
مطرب و موسیقی‌های غیراخلاقی
یکی از الگوهای منفی که رسانه‌های غربی به مسلمانان القاء می‌کنند، موسیقی است، چراکه از راحت‌ترین عوامل نفوذ جوامع غربی به ممالک اسلامی می‌باشد. علاوه بر اینکه موسیقی خود تهدیدی جدّی به سلامت جامعه است، پوشش بسیار نامناسب و ضدّ اخلاقی خوانندگانی که در شبکه ماهواره‌ای به اجرای برنامه خود می‌پردازند، آثار مخرّب زیادی را برای اقشار مختلف مردم، از قبیل نوجوانان، جوانان یا حتّی می‌انسالان و کودکان، به دنبال دارد. از جمله این آثار مخرّب می‌توان به موارد زیر اشاره نمود:
 
1ـ موسیقی سلسله اعصاب انسان را خسته می‌کند و ضربان قلب، سیستم سمپاتیک و پاراسمپاتیک و فشار خون انسان را تحت تأثیر قرار می‌دهد. بدین ترتیب، ضررهای زیادی بر روح و روان افراد می‌گذارد. 98 درصد از موسیقی‌دانان به مرض‌های روانی و قلبی درگذشته‌اند که می‌تواند مؤیّد این مطلب باشد. بنابراین، متناقض با افکار عمومی، هرچه افراد بیشتر به موسیقی گوش کنند، خشونت و عصبیّت بیشتری پیدا می‌کنند (ر. ک؛ جوهری‌زاده، بی‌تا: 34ـ33).
 
2ـ موسیقی مطرب و تحریک‌آمیز خیال آدمی را بر می‌انگیزد و تیزبینی و واقع‌بینی عقل را زایل می‌کند. از نظر روان‌شناسان، موسیقی مطرب احساسات بشر را در مسیر غیرطبیعی قرار می‌دهد و خِرَد و اراده انسان را فلج می‌کند. امام خمینی (ره) می‌فرمایند: «از جمله چیزهایی که مغزهای جوانان را مخدّر می‌کند، موسیقی است. مغز انسان هنگامی که چند وقت به موسیقی گوش کرد، انسان را از جدّیّت بیرون می‌آورد و به جهانی دیگر متوجّه می‌کند» (موسوی خمینی (ره)، 1378، ج9: 200).
 
3ـ موسیقی مطرب موجب فساد اخلاق می‌شود و ایمان، حیا، عفّت و غیرت را از دل انسان بیرون می‌برد و انسان را به سمت شهوات و فساد می‌کشاند. الفاظی که در این گونه موسیقی‌ها مطرح می‌شود، مایه بی‌عفّتی و بی‌حیایی است. امام صادق (ع) در تفسیر آیه
﴿فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ مِنَ الْأَوْثَانِ وَاجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ: از پلیدیهاى بت‌ها اجتناب کنید! و از سخن باطل بپرهیزید (الحج/30)، «قَول زُور» را‌‌ همان «غنا» معرّفی کرده‌اند (حویزی، 1415ق.، ج3: 496). 
از دیگر آثار مخرّب غناء و موسیقی، غافل شدن از یاد خداست. گوشی که از حرام پُر شده باشد، دیگر به سخن حق گرایش پیدا نمی‌کند و خود را به سرگرمی‌های دنیوی و زودگذر سرگرم می‌نماید. امام صادق (ع) می‌فرماید: «الغِنَاءُ مَجلِسٌ لاَ یَنظُرُ اللهُ إِلَی أَهلِهِ وَ هُوَ مِمَّا قَالَ اللهُ عزَّوَجَلَّ: وَ مِنَ النََّاسِ مَن یَشْتَرِی لَهْوَ الْحَدِیثِ لِیُضِلَّ عَن سَبِیلِ اللَّهِ: مجلس غناء و خوانندگی مجلسی است که خداوند به اهل آن نمی‌نگرد و آنان را مشمول لطف خود قرار نمی‌دهد و این مصداق‌‌ همان آیه‌ای است که خداوند عزّ و جلّ فرمود: بعضی از مردم هستند که سخنان بیهوده را خریداری می‌کنند تا مردم را از راه خدا گمراه کنند» (ه‌مان، ج4: 195).
 
آثار شوم دیگری نیز در احادیث برای غنا بیان شده است؛ مانند پیدایی نفاق در دل‌ها، رفتن خیر و برکت از خانه، قبول نشدن دعا، بی‌تفاوت شدن نسبت به ناموس، دور بودن اعضاء خانواده از رحمت الهی و.... این نوع موسیقی به جهت تضعیف بنیان‌های دینی و ارزشی رواج یافته و خسارات و ناهنجاری‌های اجتماعی جبران‌ناپذیری را همچون تجاوز به عنف، آدم‌کشی، کوتاهی عمر و... به دنبال دارد. آنچه که غرب نیز به دنبال آن می‌گردد، همین است که جوانان را از حالت معنوی و خلوص خود خارج، روح آنان را به گناه آلوده و در ‌‌نهایت، روحیّه پوچ‌گرایی را در آنان ایجاد کند. هنگامی که قشر جوان یک جامعه از کار بیفتد، به اصطلاح دیگر موتور محرّکه جامعه از کار می‌افتد.
 

مراجع
قرآن کریم.
 

ابن‌شعبه حّرانی، حسن بن‌ علی. (1383ق.). تُحَف العقول. قم: دار الحدیث. 
پیرانی، احمد. (1387). فحشاء و فساد، ارمغان سرمایه‌داری غرب. تهران: بِه‌آفرین.
 
تقی‌پور، حسین. (1388). راهکارهای قرآنی تقابل با ناتوی فرهنگی. بی‌جا: آثار امین.
 
تمیمی آمدی، عبدالواحد بن محمّد. (1410ق.). غُرَر الحِکَم و دُرَرُ الکَلِم. قم: دار الکتاب الإسلامی.
 
جوهری‌زاده، سیّد محمّدرضا. (بی‌تا). موسیقی از نظر دین و دانش. تهران: مؤسّسه انتشارات اسلامی.
 
حدّاد عادل، غلامعلی. (1370). فرهنگ برهنگی و برهنگی فرهنگی. تهران: سروش.
 
حرّ عاملی، محمّد بن حسن. (1409ق.). تفصیل وسائل الشّیعه إلی تحصیل مسائل الشّریعه. قم: مؤسّسه آل البیت (ع).
 

حقّانی زنجانی، حسین. (1366). طلاق یا فاجعه انحلال خانواده‌ها. تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی. 
حویزی، عبدعلی بن جمعه. (1415ق.). تفسیر نور الثّقلین. تصحیح هاشم رسولی محلاّتی. قم: اسماعیلیان.
 
خاطرات مِس‌تر همفر جاسوس انگلیس در کشورهای اسلامی. (1369). ترجمه علی کاظمی. قم: کانون نشر اندیشه‌های اسلامی.
 

دزفولی، حسین. (1385). «آسیب‌شناسی معرفت و معیشت دینی». کتاب نقد. شماره40. صص 180ـ153. 
دهبندی بالادهی، رمضانعلی. (1389). «ویژگی‌های انحطاط فرهنگی در قرآن». بیّنات. شماره 67. صص 39ـ25.
 
ستیز و تهاجم فرهنگی غرب. (1375). تهران: نشر رامین.
 
شفیعی سروستانی، اسماعیل. (1390). ولنگاری فرهنگی. تهران: هلال.
 
طبرسی، فضل بن حسن. (1412ق.). مکارم الأخلاق. قم: انتشارات شریف رضی.
 
کلینی، محمّدبن یعقوب. (1385ق.). اصول کافی. تهران: مکتبه علمیّه الإسلامیّه.
 
لقمانی، احمد. (1390). چگونگی ارتباط دختران و پسران. قم: انتشارات بهشت بینش.
 
مجلسی، محمّدباقر. (1403ق.). بحارالأنوار. بیروت: دار احیاء التّراث العربی.
 
مصباح یزدی، محمّدتقی. (1381). تهاجم فرهنگی. قم: مؤسّسه امام خمینی (ره).
 
موسوی خمینی (ره)، سیّد روح‌الله. (1378). صحیفه امام خمینی (ره). تهران: مؤسّسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره).
 

نویسندگان: 
محمّدحسین خوانین‌زاده: استادیار دانشکده الهیّات دانشگاه علاّمه طباطبائی (ره)،
 
علیرضا صفرزاده: کار‌شناسی ارشد علوم قرآن و حدیث دانشگاه علاّمه طباطبائی (ره)، تهران
 
پریسا عسکر سمنانی: کار‌شناسی ارشد علوم قرآن و حدیث دانشگاه تربیت مدرّس، تهران
 
فصلنامه معارف قرآنی شماره 16

ادامه دارد...